به گزارش پایگاه تحلیلی خبری فرهنگ و هنر، احمدرفیعی وردنجانی و محمدعلی یوسفی از شاعران کشور همزمان با هفتم ماه ذیالحجه سالروز شهادت امام باقر (ع) شعری را به امام پنجم شیعیان تقدیم کردند.
صلی الله علیک یا امام محمدباقر (ع)
در خاطراتش کربلا همواره برپاست
یک عمر با این خاطرات سرخ تنهاست
بیگانه با آب و عطشناک است جانش
هرظهر در صحرای پیش روش غوغاست
تا اینکه مشک آب میبیند دوباره
در قاب جانش قامت خونین سقاست
باهر اذانی پیش رویش باز اکبر
با گفتن الله اکبر اربن ارباست
باهر صدای گریه میآید به یادش
آن لحظههایی راکه اصغرآب میخواست
آن لحظههایی را که میگفتند دشمن
با تیر خود از شدت بی تابی اش کاست
شام غریبان است هرشب پیش چشمش
آتش به جان خیمههای آل طاهاست
با کودکان خسته هنگام دویدن
تنهاپناه اضطرابش خار صحراست
پنجاه و اندی سال ردشد باز تازه ست
دردی که او دارد به جانش بی مداواست
این کودک پنجاه واندی سال پیش است
حالا دوباره کربلا را در تماشاست
این بار اما شمر در رخت هُشام است
شمشیرها از زهر نامردی اعداست
مانند شبهای گذشته باز امشب
تنها بساط روضه و اشکش مهیاست
در مقتل است و لحظههای جان سپردن
خونین کنار پیکرش چشمان زهراست
مظلوم پنجم هم وجودش درعطش سوخت
شداستجابت در دعایش آنچه میخواست
«احمدرفیعی وردنجانی»
روزی که کاروان به دیار بلا رسید
وقتی به دشت حادثه در کربلا رسید
روزی که ضربه بر پسر مرتضی زدند
وقتی شرر به خیمه آل عبا زدند
هم ناله با سه ساله مظلوم بودهای
خود شاهد بریده حلقوم بودهای
همراه با شرارت دشمن دویدهای
خود طعم تلخ فاجعهها را چشیدهای
در کربلا چو عصمت کبری اسیر شد
دیدی که او چگونه به یکباره پیر شد
در کربلا و کوفه و در شام بودهای
در بارگاه حاکم بد نام بودهای
در پیچ و تاب حادثه پیدا ظهور توست
در تنگنای فاجعه جاری حضور توست
زین العباد بود و مناجات بود و تو
روح نماز بود و خواندن آیات بود و تو
جابر پیام رسول خدا را رسانده است
جد شما سلام شما را رسانده است
نامت محمد است و تو هم نام با رسول
زین پس امام باش و تو هم گام با رسول
دریای علم و دانشی ای باقرالعلوم
در درسهای حکمت و در هیأت و نجوم
احکام و فقه و سنت و تفسیر و در کلام
دریای علم و حکمت قرآن تویی امام
هم هادی عمومی و مولای انس و جان
هم باقر علومی و استاد عالمان
هم دین حق ز جنبش علم تو جان گرفت
هم شیعه در پناه علومت توان گرفت
معروف و جابر و زراره و هم ابوبصیر
از باغ دانشت همگی میشوند سیر
ای پنجمین سلاله عترت، امام ما
ای هفتمین ستاره عصمت، امام ما
سم در درون جام شما ریخت بن ولید
زهری میان کام شما ریخت بن ولید
آن شربت شهادتتان نوشتان امام
نفرین حق به حاکم دورانتان، هشام
محمدعلی یوسفی